آنیساآنیسا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره
پیوندعشق منوباباپیوندعشق منوبابا، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
آنیلاآنیلا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

آنیسافرشته زمینی

آنیسا وآنیلا

تول۶سالگی و عید ۹۶

یکی یدونه مامان عزیز دلم،امسال هم مثل سالهای قبل تم تولدتو خودت انتخاب کردی.عاشق السا شخصیت معروف کارتون فروزنی.تولدت مفصل برگزارشد چندنفرهم به تعدادمون اضافه شده(مهیار_شایان_ثمین).خیلی خوش گذشت حسابی شلوغی کردی چون تعدادمون زیلدبود شام رو سلف سرویس کردیم.کادوهاتم که عالیه عالی بود. (عکساتوبزودی میزارم) عیدامسال روهم رفتیم شمال ویلای خاله آذر.اونجاهم حسابی خوش گذرونی کردیم.راستی راجب بچه پافشاریت بدتر شده مخصوصابعددنیا اومدن ثمین دختر عمه فریبات.هروقت اونو میبینی دو روز گریه وزاری که چرا همه دوتا بچه دارن ما نداریم.نی نی عمه پریساتم که بزودی دنیامیاد وای بحال من.همه توشمال سرزنشم کردن که درحقتظلم میکنم  که برات همدمی نمیارم.با ...
10 فروردين 1396

خلاصه ماههای گذشته.

سلام عشقم عمرم وجودم.عزیزم تابستون امسال ۲ترم کلاس نقاشی رفتی نقاشیت خیلی خوب شده.مهرامسال هم بایدپیش دبستانی میرفتی ولی به پیشنهاد آدایی پیمانت نذاشتمت موند سال دیگه بری پیش دبستانی.یه سال دیرتر از بقیه میری مدرسه واین هیچ مشکلی نداره بلکه رشد ذهنیت بهتر وبیشتر آماده پذیرش میشه.همه انگار عوام شدن که هی میگن(ایوای یه سال دیرکرد دیگه عقب موند از بقیه)چه عقبی موندی ما نفهمیدیم انگار تو نوبت چیزی وایستادیم که دیر کرده وعقب موندیم.از دست این مردم.....یه ذره مطالعه بهتر از این چرندیاته. راستی باباجون هم آنژیو شد وماهم مریم وزنده شدیم تا برگشت از اتاق عمل.خوشبختانه خدا ناامیدمون نکرد و دعاهامونو شنید.ازش بابت سلامتی کل خانوادم ممنونم. آید...
9 آذر 1395

تولد۵سالگی باتم مینی موس وعید۹۵

عزیزترازجانم همه زندگیم تولدت مبارک.کمی دیر اومدم واسه مطلب گذاشتن آخه نت نداشتیم.تولدامسالت رو دو بارگرفتیم بخاطرفوت شوهرخاله ام نتونستم مهمون زیادی دعوت کنم یه تولدت روخونه آناایناگرفتیم یه کیک به انتخاب خودت خریدیم .تولددومیت روبعدهفتم مراسم آقاجان(شوهرخاله ام) خونه خودمون گرفتیم اما نتونستیم پریااینارودعوت کنیم.                              عیدامسال روهم همگی رفتیم شمال ویلای خاله آذراینا.خیلی عالی بود وخوش گذشت حسابی شلوغی کردی. عکسات رو هم بزودی میزارم ...
29 فروردين 1395

دندانپزشک

عزیزترازجانم چندروزیکه دندونآسیابت دردمیکنه باپروفن هم تحمل درد برات مشکله دیروز بردیمت به دندانپزشک کودک بنام علی وفایی بادیدن دندونات شروع کرد به آیه نحس که باید چندساعت بیهوشت کنه تابتونه معالجت کنه وشروع به نسخه پیچی واسه دکترقلب وآزمایشات اولیه کرد باشنیدن حرفاش مطب داشت روسرم آوارمیشد ازمطب تاخونه مامانجونت رو مثل دیوونه ها اومدیم باشنیدنجرا مامانجون دلداریمون داد که تاحالاندیدیم واسه دندون بچه بیهوشش کنند باآدایی پیمانتم مشورت کردم گفت ببرش یه دکتردیگه.شبو تاصبح باهزارفکروخیال تموم کردم. امروز ساعت ۳ بابا اومد وبردیمت دکتراکرم ابراهیمی خیلی خوش اخلاق وباشخصیت بود باترس وبدقلقیت راضیت کردکه نگاهی به دندونات بکنه وفرستاد واس...
31 تير 1394
3966 10 16 ادامه مطلب

نی نی

آنیساجان عروسکم چندماهیه که متوجه شدی زندایت میخوادنی نی بیاره٬البته بتوگفتم که ازبیمارستان میخرن چون خیلی کنجکاوی وتا آخرش سؤال پیچم میکنی بخاطرهمین نمیتونم بگم توشکم زندایت نی نی هست.ازوقتی هم فهمیدی میخاد نی نی بیاد کلافم کردی که ماهم بخریم هروقت ازجلوی بیمارستانا ردمیشیم میگی:تروخدانگه دارین بریم بخریم. چندروزپیشم گریه میکردی گفتم چته؟گفتی همه خواهردارن من هیچی ندارم باکی بازی کنم.میگم بامن جواب میدی تو مامانی نه خواهر بزور آرومت کردم که حتما بعدا میخریم. راستش خودمم میخام اما توکوچیکی وشرایط هم مناسب نیست.امااگه روزی خواستیم حتما بازم ازخدا دخترمیخام٬درسته که دختربودن تروبزور خواستم وخداهم تنبیهم کرد و۶ماه بستری شدم ولی...
9 خرداد 1394

عید۹۴ درشمال

                           عیدامسال ۶ماشین بافامیل رفتیم شمال ویلای خاله آذر. خیلی خوش گذشت حسابی شلوغی میکردی تو حیاط ویلا  میدوییدی وسوار تاب میشدی،موقع برگشتن هم نمیاومدی،بهت حسابی خوش گذشت. اینم چندتا ازعکسا                                              ...
9 فروردين 1394