نی نی
آنیساجان عروسکم چندماهیه که متوجه شدی زندایت میخوادنی نی بیاره٬البتهبتوگفتم که ازبیمارستان میخرن چون خیلی کنجکاوی وتا آخرش سؤال پیچم میکنی بخاطرهمین نمیتونم بگم توشکم زندایت نی نی هست.ازوقتی هم فهمیدی میخاد نی نی بیاد کلافم کردی که ماهم بخریم هروقت ازجلوی بیمارستانا ردمیشیم میگی:تروخدانگه دارین بریم بخریم.
چندروزپیشم گریه میکردی گفتم چته؟گفتی همه خواهردارن من هیچی ندارم باکی بازی کنم.میگم بامن جواب میدی تو مامانی نه خواهر
بزور آرومت کردم که حتما بعدا میخریم.
راستش خودمم میخام اما توکوچیکی وشرایط هم مناسب نیست.امااگه روزی خواستیم حتما بازم ازخدا دخترمیخام٬درسته که دختربودن تروبزور خواستم وخداهم تنبیهم کرد و۶ماه بستری شدم ولی بازم اون تنبیه رو بجون خریدارم.اسمشم انتخاب کردم آنیلا که باتو خیلی جوره.
جرأت پسردارشدن رو تو این زمانه اصلا ندارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی