آنیسا
بهار و تابستان ۹۴
موقع رفتن به استخر نقاشی که خانوادتو کشیدی با دو تا خواهر ...
نویسنده :
شبنم.س
16:27
دندانپزشک
عزیزترازجانم چندروزیکه دندونآسیابت دردمیکنه باپروفن هم تحمل درد برات مشکله دیروز بردیمت به دندانپزشک کودک بنام علی وفایی بادیدن دندونات شروع کرد به آیه نحس که باید چندساعت بیهوشت کنه تابتونه معالجت کنه وشروع به نسخه پیچی واسه دکترقلب وآزمایشات اولیه کرد باشنیدن حرفاش مطب داشت روسرم آوارمیشد ازمطب تاخونه مامانجونت رو مثل دیوونه ها اومدیم باشنیدنجرا مامانجون دلداریمون داد که تاحالاندیدیم واسه دندون بچه بیهوشش کنند باآدایی پیمانتم مشورت کردم گفت ببرش یه دکتردیگه.شبو تاصبح باهزارفکروخیال تموم کردم. امروز ساعت ۳ بابا اومد وبردیمت دکتراکرم ابراهیمی خیلی خوش اخلاق وباشخصیت بود باترس وبدقلقیت راضیت کردکه نگاهی به دندونات بکنه وفرستاد واس...
نویسنده :
شبنم.س
20:08
نی نی
آنیساجان عروسکم چندماهیه که متوجه شدی زندایت میخوادنی نی بیاره٬البته بتوگفتم که ازبیمارستان میخرن چون خیلی کنجکاوی وتا آخرش سؤال پیچم میکنی بخاطرهمین نمیتونم بگم توشکم زندایت نی نی هست.ازوقتی هم فهمیدی میخاد نی نی بیاد کلافم کردی که ماهم بخریم هروقت ازجلوی بیمارستانا ردمیشیم میگی:تروخدانگه دارین بریم بخریم. چندروزپیشم گریه میکردی گفتم چته؟گفتی همه خواهردارن من هیچی ندارم باکی بازی کنم.میگم بامن جواب میدی تو مامانی نه خواهر بزور آرومت کردم که حتما بعدا میخریم. راستش خودمم میخام اما توکوچیکی وشرایط هم مناسب نیست.امااگه روزی خواستیم حتما بازم ازخدا دخترمیخام٬درسته که دختربودن تروبزور خواستم وخداهم تنبیهم کرد و۶ماه بستری شدم ولی...
نویسنده :
شبنم.س
13:59
عید۹۴ درشمال
عیدامسال ۶ماشین بافامیل رفتیم شمال ویلای خاله آذر. خیلی خوش گذشت حسابی شلوغی میکردی تو حیاط ویلا میدوییدی وسوار تاب میشدی،موقع برگشتن هم نمیاومدی،بهت حسابی خوش گذشت. اینم چندتا ازعکسا ...
نویسنده :
شبنم.س
22:26