قیچی وخطر
امروز ظهرسرم مشغول درست کردن یقه مانتو بود(خیر سرم داشتم خیاطی میکردم)که تو دختربلا صندلت روبردی کنارکمدم وتوسط صندلی قفل کمدرو بازکردی وقیچی برداشتی ورفتی سراغ شلوارتازت که هنوز نپوشیده بودی وباقیچی افتادی به جون شلوارت وپاره اش کردی،با دادمن که وای چیکار میکنی؟ هول شدی وقیچی پاتو زخمی کرد.خیلی گریه کردی هم از ترس هم از درد پات،درسته که عصبانی بودم اما بادیدن پات خیلی دلم سوخت خداخیلی رحم کرد که عمیق نشده بود وای اگه به چشمت میرفت چی.اینم ازدسته گلت وخراش پات.قربونت بشم که تاب وتحملت زیاده وزیاد گریه نمیکنی.عاشقتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی